-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گه گهر گه شرر از دیده تر یافته ام من هم از برق وهم از برق و هم از ابر نظر یافته ام
2 تا که از پای فتادم زهمه در پیشم پا براه تو اگر باخته پر یافته ام
3 پیش پا را نتواند ز سیه روزی دید در کف هر که چراغی ز هنر یافته ام
4 بر سرم گل شود از سوز درون خاکستر می توان یافت که از شمع نظر یافته ام
5 گر عسس کرد رها محتسبم می گیرد تا ز کیفیت چشم تو خبر یافته ام
6 در بیابان طل از اثر گرم روی صدف آبله را پر ز شرر یافته ام
7 در مصافی که سرم را سپر از تسلیم است گر سکندر طرفم گشته ظفر یافته ام
8 فقر را بسکه قناعت بنظر شیرین کرد دست ار تنگ بود تنگ شکر یافته ام
9 راز هر سینه به بینم چو می از شیشه کلیم ز در میکده تا کحل بصر یافته ام