گه به درد و گه به داغ ما از اسیر شهرستانی غزل 404

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گه به درد و گه به داغ ما مپیچ

1 گه به درد و گه به داغ ما مپیچ اینقدرها در سراغ ما مپیچ

2 نشئه گر سر جوش سودا نیستی پا به دامان ایاغ ما مپیچ

3 شعله را سرکار شبنم کرده ایم بوی گل در سیر باغ ما مپیچ

4 گر سمندر گشته ای پروانه ای هرزه بر دود چراغ ما مپیچ

5 گل نمی گنجد در این آشفته باغ نکهت گل بر دماغ ما مپیچ

6 درد می خیزد از این صحرای خشک هیچکس گو در سراغ ما مپیچ

7 گفتمت گفتم اسیر خام سوز رشته سودا به داغ ما مپیچ

عکس نوشته
کامنت
comment