افسانه شیرین مرا گوش از نظیری نیشابوری غزل 198

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

افسانه شیرین مرا گوش نکردند

1 افسانه شیرین مرا گوش نکردند صد تلخ چشیدم شکری نوش نکردند

2 یک خرده گرفتند پس از نکته بسیار گشتیم فراموش و فراموش نکردند

3 ما روزه ازین مائده بر خشک گشادیم در کاسه ما جرعه سر جوش نکردند

4 معلوم شد از مستی ما حوصله ما دادند به حکمت می و بیهوش نکردند

5 باید به عصا رفت چو موسی که درین راه یک چاه نکندند که خس پوش نکردند

6 در حلقه شدم زان خط رخسار و قرینم با کوکب آن صبح بناگوش نکردند

7 جانم به ره پردگیان سحری سوخت سویم نگهی از ته شب پوش نکردند

8 خونابه به بو آمده بر جیب و کنارم زان سنبل خوش بوم در آغوش نکردند

9 امروز نه رحمست که لب تشنه گذارند آن را که لبی تر ز می دوش نکردند

10 فریاد ازین شوق که در جان «نظیری » است تا مردنش از زمزمه خاموش نکردند

عکس نوشته
کامنت
comment