1 شها زهره گر جز ببزمت سراید دف و بر بطش هر دو ناساز گردند
2 وگر آفتابت سپر کش نگردد در او ذره ها ناوک انداز گردند
3 اثیر است و اقبال هر دو بدین در چگوئی در آیند یا باز گردند؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 اگر چو قوس قزح جمله تن، دهان دارم وگر چو چشمهٔ خورشید صد زبان دارم
2 وگر، چو جان سخنپیشه معانی بین فراز کنگرهٔ عرش آشیان دارم
1 غنچه دو اسبه رسید با سپه ضیمران پهلوی گلگونشان کوفته از ضیم ران
2 سینه هامون گرفت جوشن ازرق شعار نیزه ی اغصان نمود بیرق اخضر عیان
1 خهی شاه انجم و فی الله ظلک نهادی قدم در حریم مبارک
2 بجائی رسیدی که یک برق لمعت سواد شب و روز عالم کند حک
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **