1 شها زهره گر جز ببزمت سراید دف و بر بطش هر دو ناساز گردند
2 وگر آفتابت سپر کش نگردد در او ذره ها ناوک انداز گردند
3 اثیر است و اقبال هر دو بدین در چگوئی در آیند یا باز گردند؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای آفتاب عالم روزت خجسته باد عالم بنو، ز ظلمت بیداد رسته باد
2 پشتی که جز بخدمت درگاه تو دوتاست الا به عذر پیری، در هم شکسته باد
1 جهان را هم جهان بانی است، پیدابین و پنهان دان که زیر گنبد نیلی، پدید آورد چار ارکان
2 یکی چون عود پرورده، دویم کافور حل کرده سیم سیماب گون پرده، چهارم لاله گون مرجان
1 زهی عنصر جوهر آفرینش توئی روح در پیکر آفرینش
2 ز تو دور پذرفت چرخ بزرگی به توسعد شد اختر آفرینش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به