جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 128

مثنوی معنوی 128 ام از 6329 دفتر اول

گفت زن یک آفتابی تافتست

1 گفت زن یک آفتابی تافتست عالمی زو روشنایی یافتست

2 نایب رحمان خلیفهٔ کردگار شهر بغدادست از وی چون بهار

3 گر بپیوندی بدان شه شه شوی سوی هر ادبیر تا کی می‌روی

4 همنشینی با شهان چون کیمیاست چون نظرشان کیمیایی خود کجاست

5 چشم احمد بر ابوبکری زده او ز یک تصدیق صدیق آمده

6 گفت من شه را پذیرا چون شوم بی بهانه سوی او من چون روم

7 نسبتی باید مرا یا حیلتی هیچ پیشه راست شد بی‌آلتی

8 همچو مجنونی که بشنید از یکی که مرض آمد به لیلی اندکی

9 گفت آوه بی بهانه چون روم ور بمانم از عیادت چون شوم

10 لیتنی کنت طبیبا حاذقا کنت امشی نحو لیلی سابقا

11 قل تعالوا گفت حق ما را بدان تا بود شرم‌اشکنی ما را نشان

12 شب‌پران را گر نظر و آلت بدی روزشان جولان و خوش حالت بدی

13 گفت چون شاه کرم میدان رود عین هر بی‌آلتی آلت شود

14 زانک آلت دعوی است و هستی است کار در بی‌آلتی و پستی است

15 گفت کی بی‌آلتی سودا کنم تا نه من بی‌آلتی پیدا کنم

16 پس گواهی بایدم بر مفلسی تا مرا رحمی کند شاه غنی

17 تو گواهی غیر گفت و گو و رنگ وا نما تا رحم آرد شاه شنگ

18 کین گواهی که ز گفت و رنگ بد نزد آن قاضی القضاة آن جرح شد

19 صدق می‌خواهد گواه حال او تا بتابد نور او بی قال او

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفت زن یک آفتابی تافتست

شاعر شعر گفت زن یک آفتابی تافتست چه کسی است ؟

شاعر شعر گفت زن یک آفتابی تافتست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گفت زن یک آفتابی تافتست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گفت زن یک آفتابی تافتست چیست ؟

قالب شعر گفت زن یک آفتابی تافتست مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر گفت زن یک آفتابی تافتست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر