-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشق آنست که چون داغ تمنا سوزد همچو خورشید بیک داغ سراپا سوزد
2 شعله اش سرو شود، فاخته گردد شررش هر که در آرزوی آن قد رعنا سوزد
3 خبر از گرمی این راه قدم کاه بود سالکی را که سر از آبله ما سوزد
4 دل زتر دامنی نفس شود ز اهل جحیم روش هیزم تر نیست که تنها سوزد
5 نتواند چو گذشت از سر یکقطره چه سود که بلب تشنگی ما دل دریا سوزد
6 بسکه پست است و زبون جای تعجب نبود کرم شب تاب اگر اخگر ما را سوزد
7 گاه در جامه فانوس هم آتش گیرد عجبی نیست اگر شیشه زصهبا سوزد
8 هیزم گلخن حسن تو هم آن دل نشود که مدام از غم ناکامی دنیا سوزد
9 کرم ایزدیش باز نسوزد در حشر اگر امروز کلیم از غم فردا سوزد