1 شرفا ساقی عنایت تو گو دماغ مرا معطر کن
2 ز آنچه آتش بر آبگینه زند بزم تاریک ما منور کن
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 عزت مبردر کار دل این لطف بیش از پیش را این بس که ضایع می‌کنی برمن جفای خویش را
2 لطفی که بد خو سازدم ناید به کار جان من اسباب کین آماده کن خوی ملال اندیش را
1 خنده‌ات برما و بر داغ دل درمانده چیست گریه‌ات بر حال ماگر نیست باری خنده چیست
2 از قدح نوشیدن پنهانیش با دیگران گر نمی‌داند که آگاهم چنین شرمنده چیست
1 هر چند ناز کردی ، نیازم زیاده شد دردم فزود و سوز و گدازم زیاده شد
2 هر چند بیش کشت به ناز و کرشمه‌ام رغبت به آن کرشمه و نازم زیاده شد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاه‌ها **