-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم ور کنم با طعنه اهل ملامت چون کنم
2 می کند رسوا مرا هر جا که باشم دود آه سخت دشوارست رفع این علامت چون کنم
3 جز ملامت نیست رسم راه پیمایان عشق من درین ره دعوی صبر و سلامت چون کنم
4 هست از سر دلم پیر مغان را آگهی منکر حس چون شوم نفی کرامت چون کنم
5 در نمی آید بلای روز هجران در حساب نسبت این روز با روز قیامت چون کنم
6 چون متاعی نیست جز محنت سرای درد را من درین محنت سرا میل اقامت چون کنم
7 گر چه می فرمایدم ناصح فضولی ترک عشق عاقلم، کاری که میآرد ندامت چون کنم