- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه
2 می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا و آن نجم و ثریا چو دو صد عارف آگاه
3 با من به زبان آمده گفتند که ای طفل مادر ز چه افکند زبونت به سر راه
4 اکنون ز سر خاک برندت سوی افلاک اینک ز تک چاه برندت به صف چاه
5 چون مادرت افکند به خواری بسر ره آمد پدرت تا بردت جانب خرگاه
6 بگرفته برای تو یکی دایه زیبا رویش چو دو خورشید و دو پستانش چو دو ماه