1 شاها کرمی بکن مکن جنگ زنهار مکن به جنگ آهنگ
2 گر جنگ کنی ملازمانت اشکسته شوند جنگ و دلتنگ
3 بشنو سخنی ز نعمت الله صلحی کن و بازگرد از جنگ
1 ای آب حباب آب دریاب سرچشمهٔ این سراب دریاب
2 جامی و شراب و جسم و جانی این جام پر از شراب دریاب
1 غرق آب و آب را جوئیم ما آبروی ما ز ما جوئیم ما
2 صورت و معنی و جام می مدام آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما
1 هرچه مقصود تو است آن گردد هرچه گوئی چنین چنان گردد
2 آفتاب ار چه شب نهان گردد روز روشن چو شد عیان گردد