1 شاه تهماسب خسرو عادل که ز شاهان کسش ندیده عدیل
2 داد انصاف و عدل داد الحق تا قیامت گذاشت ذکر جمیل
3 به پسر داد نوبت شاهی زد به آهنگ خلد طبل رحیل
4 نوبت او گذشت و شد تاریخ : نوبت داد شاه اسمعیل
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 میتوانم بود بی تو ، تاب تنهاییم هست امتحان صبر خود کردم شکیبایم هست
2 حفظ ناموس تو منظور است میدانی تو هم ورنه سد تقریب خوب از بهر رسواییم هست
1 هجران رفیق بخت زبون کسی مباد خصمی چنین دلیر به خون کسی مباد
2 یارب حریف گرم کنی همچو آرزو گرم اختلاط داغ درون کسی مباد
1 غمزهٔ او حشر فتنه به هر جا ببرد عافیت را همه اسباب به یغما ببرد
2 صبر ما پنجه مومیست چوعشق آرد زور پنجه گر ساخته باشند ز خارا ببرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **