🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

شاه از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 22

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 22 ام از 1794 الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان

شاه محمود زاولی به شکار

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32

1 شاه محمود زاولی به شکار رفت روزی ز روزگار بهار

2 با گروهی ز خاصگان سپاه کرد نخچیر شاه داد پناه

3 از برِ شاه آهویی برخاست که به جستن تو گفتیی که صباست

4 گرم کرد اسب شاه از پی صید تا کند مر ورا سبکتر قید

5 بارهٔ شاه هرچه بیش شتافت گرد صید دونده کمتر یافت

6 تا جدا گشت شه ز لشکر خویش پی آهو ندید در برِ خویش

7 در پی صید چونکه شد حیران سوی لشکر ز ره بتافت عنان

8 بود بیران دهی به ره اندر از عمارت درو نمانده اثر

9 شاه را آبدست حاجت کرد سوی بیرانه ده ارادت کرد

10 راند باره در آن ده ویران چون سوی صید آهوان شیران

11 آمد از بارگی فرو چون باد اسب دربست و بند خویش گشاد

12 چونکه فارغ شد از مراد برفت تا به لشکر رود چو باد بتفت

13 پس چو نزدیک باره آمد شاه سوی دیوار باره کرد نگاه

14 رخنه‌ای دید اندر آن دیوار خرقه‌ای اندر آن سیاه چو قار

15 گوشهٔ خرقه از شکاف به در باد می‌برد زیر و گاه زبر

16 سر تازانه خسرو اندر آخت خرقه زان جایگه برون انداخت

17 خرقهٔ کهنه بر زمین افتاد بود پوسیده بند او بگشاد

18 پنج دینار بُد در او موزون مُهر او کرده نام افریدون

19 شاه از آن گشت شاد و داشت به فال با همه خسروی و عزّ و جلال

20 برگرفت و نهاد اندر جیب زان گرفتنش هیچ نامد عیب

21 سیم را چون خدای کرد عزیز پس تو لابد عزیز دارش نیز

22 مر عزیزی که یار داری تو خوار گردی چو خوار داری تو

23 اندر آن جایگاه بیش نماند باره را بر نشست و تیز براند

24 به سلامت بسوی لشکرگاه باز شد با مراد خرّم شاد

25 خواست دینار شاه پنج هزار کرد با آن دُرست یافته یار

26 جمله را شه به سایلان بخشید از چنان شه چنین طریق سزید

27 شاه از آن پس چو زی شکار شدی هوس آن وطنش یار شدی

28 اسب راندی در آن خرابه چو باد کردی آن روزگار و آن زر یاد

29 هرکه او خرّمی ز جایی دید طبعش آن جایگاه را بگزید

30 چون بدان جایگاه باز رسید خرّمی در دلش فراز رسید

31 تا نبیند دلش نیارامد زانکه دل با مراد یار آمد

32 خواجه این خرده را مگردانی خو پذیر است نفس انسانی

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر شاه محمود زاولی به شکار حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 22 ام از 1794 الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شاه محمود زاولی به شکار

شاعر شعر شاه محمود زاولی به شکار چه کسی است ؟

شاعر شعر شاه محمود زاولی به شکار سنایی غزنوی می باشد.

شعر شاه محمود زاولی به شکار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر شاه محمود زاولی به شکار چیست ؟

قالب شعر شاه محمود زاولی به شکار حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه است

سبک شعر شاه محمود زاولی به شکار چیست ؟

سبک شعر شاه محمود زاولی به شکار سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر شاه محمود زاولی به شکار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

شاه از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 22

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 22 ام از 1794 الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان
بنر