نشاه می‌خواستم از باده، از قدسی مشهدی غزل 226

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

نشاه می‌خواستم از باده، خمارم دادند

1 نشاه می‌خواستم از باده، خمارم دادند روز روشن طلبیدم شب تارم دادند

2 ناله صبحدم و آه شب و گریه شام هرچه در عشق بتان بود به کارم، دادند

3 هریک از گبر و مسلمان ز خودم می‌دانند خود ندانم که به کیش که قرارم دادند

4 هرکجا جای کنم، سبزه دمد از نم اشک در خزان شاد ازانم که بهارم دادند

5 جان به تعجیل چنان می‌رود امشب، که مگر وعده وصل تو در روز شمارم دادند

6 راه آمد شد دل می‌طلبیدم از چشم مردمان جا به سر کوچه یارم دادند

عکس نوشته
کامنت
comment