- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر شادیی کان از دلت آید زهی کان شکر
2 بازخر جان مرا زین هر دو فراش ای خدا پهلوی اصحاب کهفم خوش بخسبان بیخبر
3 سایه شادیست غم غم در پی شادی دود ترک شادی کن که این دو نسکلد از همدگر
4 در پی روزست شب و اندر پی شادیست غم چون بدیدی روز دان کز شب نتان کردن حذر
5 تا پی غم میدوی شادی پی تو میدود چون پی شادی روی تو غم بود بر ره گذر
6 یاد میکن آن نهنگی را که ما را درکشد تا نماند فهم و وهم و خوب و زشت و خشک و تر
7 همچو شمع نخل بندان کآتشش در خود کشد کاغذ پرنقش و صورت درفتد در آب در