- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سروبالایی به صحرا میرود رفتنش بین تا چه زیبا میرود
2 تا کدامین باغ از او خرمترست کاو به رامش کردن آنجا میرود
3 میرود در راه و در اجزای خاک مرده میگوید مسیحا میرود
4 این چنین بیخود نرفتی سنگدل گر بدانستی چه بر ما میرود
5 اهل دل را گو نگه دارید چشم کان پری پیکر به یغما میرود
6 هر که را در شهر دید از مرد و زن دل ربود اکنون به صحرا میرود
7 آفتاب و سرو غیرت میبرند کآفتابی سروبالا میرود
8 باغ را چندان بساط افکندهاند کآدمی بر فرش دیبا میرود
9 عقل را با عشق زور پنجه نیست کار مسکین از مدارا میرود
10 سعدیا دل در سرش کردی و رفت بلکه جانش نیز در پا میرود