جدا زان ماهر و امشب از بابافغانی شیرازی غزل 417

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

جدا زان ماهر و امشب به دل دردی عجب دارم

1 جدا زان ماهر و امشب به دل دردی عجب دارم سرشک لاله‌گون و چهرهٔ زردی عجب دارم

2 سر من در گرو با یار و حیران مهرهٔ عقلم ازین منصوبه مشکل جان برم، نردی عجب دارم

3 به مژگان می‌روم پی در پی آن ترک عاشق کش سر آشفته در راه جوانمردی عجب دارم

4 شبم در باغ چندین گل شکفت از گریهٔ هجران ببین امروز کز بهرت ره آوردی عجب دارم

5 ز گشت باغ می‌آیی به خاک من گلابی زن که از آن دامن نازک بدل گردی عجب دارم

6 یکی بگشای هجران نامهٔ درد من و بنگر که در وصف رخت در هر ورق فردی عجب دارم

7 بر آن بسیار دان خواهم که خوانم نسخهٔ دردی فغانی تا چه درگیرد، دم سردی عجب دارم

عکس نوشته
کامنت
comment