- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میفرستد هر زمانی دوست پیغامی دگر میرسد دل را ازو هر لحظه الهامی دگر
2 کای دل سرگشته غیر از ما دلارامی مجوی زانکه نتوان یافتن جز ما دلارامی دگر
3 از پی صیادی مرغ دل ما می نهد خال زلفش هر زمانس دانه و دامی دگر
4 چوت توان هشیار بودن چون پیاپی می دهد هر زمان ساقی شرابی دیگر از جامی دگر
5 گرچه اورا نیست آغازی و انجامی ولی هر زمان داریم از او آغاز و انجامی دگر
6 در حقیقت هیچ نامی نیست او را گرچه او مینهد مر خویش را هر لحظه ائ نامی دگر
7 دل بکامی از لب جانان کجا راضی شود هر نفس خواهد کز او حاصل کند کامی دگر
8 هر که گامی بر هوای نفس ناسوتی نهد در فضای نفس لاهوتی نهد گامی دگر
9 چون ز هر دشنام او یابم دعای هر نفس کاشکی دادی مرا هر لحظه دشنامی دگر
10 گرچه ما مستغرق احسان و انعام وی ایم میکنم از وی طلب هر ساعت انعامی دگر
11 جز رخ و زلفش که صبح و شام ارباب دلند مغربی را نیست صبحی دیگر و شامی دگر