1 دیده از نور جمال دوست چون بینا کنید سر بلندان گوشه چشمی بسوی ما کنید
2 نوجوانان چون بیاد نرگسش نوشیدمی اول هر جرعهٔ یاد من شیدا کنید
3 در شب زلف نگار دل فریبی گشت گم بهر من روزی دل گم گشتهٔ پیدا کنید
4 از پی نظارهٔ دیوانگان دادند عقل در گذشتن ای پریرویان سری بالا کنید
5 از دل پر غصه ما تا گرهها وا شود خوبرویان یک بیک بند قباها وا کنید
6 دل بتنگ آمد مرا از نام و ننگ عاقلان یار بیمستان مرا در عاشقی رسوا کنید
7 فیض میخواهد که با مستان کند هم مشربی بر در میخانه آمد بهر او در وا کنید