1 دیده از جوش گریه دریایی سینه از شور ناله صحرایی
2 بی سر و پا دویدگان تو را دشت یک سینه داغ رسوایی
3 همه جا با ستمکشان تو را مهر یک زخم ناشکیبایی
4 سوخت دور از تو جوش انجمنم نتوان بود صید تنهایی
1 خار و گل را جوش یک پیمانه میدانیم ما سبزه بیگانه را افسانه میدانیم ما
2 خو به الفت کرده را بیگانه میدانیم ما سایه دیوانه را دیوانه میدانیم ما
1 جذبهها زین کوشش بیبال و پر دیدیم ما کعبه و بتخانه را در یک سفر دیدیم ما
2 هجر ما آیینه وصل است و بعد آیین قُرب هر قدر شد دور آن را بیشتر دیدیم ما
1 سرمه حیرتش اکسیر نگاه است مرا سایه گل به نظر چشم سیاه است مرا
2 بسکه گشتم به چمن محو خرام تو چو آب سبزه هر لب جو طرف کلاه است مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به