1 دیده از جوش گریه دریایی سینه از شور ناله صحرایی
2 بی سر و پا دویدگان تو را دشت یک سینه داغ رسوایی
3 همه جا با ستمکشان تو را مهر یک زخم ناشکیبایی
4 سوخت دور از تو جوش انجمنم نتوان بود صید تنهایی
1 نکرده شکوه بیجا زیارت لب ما اثر ز خود رود از انتعاش یارب ما
2 نه از نزاع وبالی نه از جدل خللی فروغ آینه صاف ماست کوکب ما
1 اندیشه کند قبله شکیبایی ما را آیینه کند آینه رسوایی ما را
2 تا عشق رمیدن کند از یاد نگاهی وحشت زخدا خواسته تنهایی ما را
1 مکن در کار گلشن جلوههای انتخابی را مده بر باد رنگ و بوی گلهای نقابی را
2 دلم در سینه تا پر می زند چشمش خبر دارد نمی دانم کجا آورده این حاضر جوابی را