چشم بیگانگی پناه ببین از اسیر شهرستانی غزل 825

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

چشم بیگانگی پناه ببین

1 چشم بیگانگی پناه ببین مژه فتنه دستگاه ببین

2 پاره دل نثار دامن اشک گریه شد ناله گاه گاه ببین

3 سرنوشت نیاز و ناز بخوان سرگذشت گدا و شاه ببین

4 دعوی غبن جورها دارم چه کنم شرم عذرخواه ببین

5 کهنه دعوای تازه ای دارم محضر دل بخوان گواه ببین

6 به سر خود به جان باده و گل به اسیر وفا گناه ببین

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر