- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح خورشید تکیه گه نکند تخت عاج صبح
2 دارد دماغی از می دوشینه روز من رنگین طراز گوشه سرکرده تاج صبح
3 دارم دلی زمحشر گل تر دماغ تر یادت مفرحی است که دارد مزاج صبح
4 گردد به نرخ باده دلها سفال چرخ گیرد اگر ز میکده شامم خراج صبح
5 شوخ است و مست چشمک تکلیف اسیر کو کز یک پیاله باده نمایم علاج صبح