1 فتنه تا اندکی بود صعب است سهلش انگار تا فراوان شد
2 آبله تا یکی است درد کند چون همه تن گرفت آسان شد
1 انصاف در جبلت عالم نیامده است راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
2 از مادر زمانه نزاده است هیچکس کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
1 ای که هر دم ز تبت خلقت صد شتر بار مشک در سفرند
2 گردن اشتران دهی پر زر به کسانی که سرور هنرند
1 تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
2 جرعه زراب است بر خاکش مریز خاک مرد آتشین جوشن کجاست؟