عشق جانان از جلال الدین محمد مولوی غزل 991

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

عشق جانان مرا ز جان ببرید

1 عشق جانان مرا ز جان ببرید جان به عشق اندرون ز خود برهید

2 زانک جان محدثست و عشق قدیم هرگز این در وجود آن نرسید

3 عشق جانان چو سنگ مغناطیس جان ما را به قرب خویش کشید

4 باز جان را ز خویشتن گم کرد جان چو گم شد وجود خویش بدید

5 بعد از آن باز با خود آمد جان دام عشق آمد و در او پیچید

6 شربتی دادش از حقیقت عشق جمله اخلاص‌ها از او برمید

7 این نشان بدایت عشق است هیچ کس در نهایتش نرسید

عکس نوشته
کامنت
comment