ساقیا در دادن دردی چرا اندیشه از غبار همدانی غزل 92

غبار همدانی

غبار همدانی

غبار همدانی

ساقیا در دادن دردی چرا اندیشه داری؟

1 ساقیا در دادن دردی چرا اندیشه داری؟ دُرد انصاف است آخر اینکه اندرشیشه داری

2 ای سهی قامت چه سرواستی که آب لطف و خوبی میخوری از جویبار چشم و در دل ریشه داری

3 صد هزاران زخم دارد بیستون از عشق شیرین تا کی ای فرهاد مینالی که زخم تیشه داری

4 تا به کی در سایۀ مژگان خزی ای چشم جادو طرفه آهویی که همچون شیر جا در بیشه داری

عکس نوشته
کامنت
comment