ساقیا می ده که جز می عشق را از سنایی غزنوی غزل 83

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست

1 ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست وین دلم را طاقت اندیشهٔ ایام نیست

2 پختهٔ عشقم شراب خام خواهی زان کجا سازگار پخته جانا جز شراب خام نیست

3 با فلک آسایش و آرام چون باشد ترا چون فلک را در نهاد آسایش و آرام نیست

4 عشق در ظاهر حرامست از پی نامحرمان زان که هر بیگانه‌ای شایستهٔ این نام نیست

5 خوردن می نهی شد زان نیز در ایام ما کاندرین ایام هر دستی سزای جام نیست

6 تا نیفتد بر امید عشق در دام هوا کاین ره خاصست اندر وی مجال عام نیست

7 هست خاص و عام نی نزدیک هر فرزانه‌ای دانهٔ دام هوا جز جام جان انجام نیست

8 جاهلان را در چراگه دام هست و دانه نی عاشقان را باز در ره دانه هست و دام نیست

عکس نوشته
کامنت
comment