-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقیا! عقل مرا مست کن ار جامی هست پخته پیش آر که در مجلس ما خامی هست
2 هر کسی را نرسد مستی میخانه عشق ما و می خوردن از این میکده تا جامی هست
3 کعبه زنده دلان است خرابات مغان هم ازین کوی طلب کن اگرت کامی هست
4 آن چنان واله و آشفته آن زلف و رخم که نِیَم آگه اگر صبحی و گر شامی هست
5 خال مشکین توام کرد اسیر سر زلف هر کجا دانه ای افکنده بود دامی هست
6 نه من سوخته سودای تو می ورزم و بس هر کسی را که دلی هست دل آرامی هست
7 زاهد صومعه و رند خرابات مغان هر یکی را به بد و نیک سرانجامی هست
8 نکند آرزوی حور و تمنّای بهشت هر که در مجلس او چون تو گل اندامی هست
9 به سخن نام تو شد زنده جاوید جلال! تا نشانی ز جهان هست ترا نامی هست