- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقیا دانی که مخموریم در ده جام را ساعتی آرام ده این عمر بی آرام را
2 میر مجلس چون تو باشی با جماعت در نگر خام در ده پخته را و پخته در ده خام را
3 قالب فرزند آدم آز را منزل شدست انده پیشی و بیشی تیره کرد ایام را
4 نه بهشت از ما تهی گردد نه دوزخ پر شود ساقیا در ده شراب ارغوانی فام را
5 قیل و قال بایزید و شبلی و کرخی چه سود کار کار خویش دان اندر نورد این نام را
6 تا زمانی ما برون از خاک آدم دم زنیم ننگ و نامی نیست بر ما هیچ خاص و عام را