ساقیا شد از جلال الدین محمد مولوی غزل 2803

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ساقیا شد عقل‌ها هم خانه دیوانگی

1 ساقیا شد عقل‌ها هم خانه دیوانگی کرده مالامال خون پیمانه دیوانگی

2 صد هزاران خانه هستی به آتش درزده تشنگان مرد و زن مردانه دیوانگی

3 ما دوسر چون شانه‌ایم ایرا همی‌زیبد به عشق در سر زنجیر زلفش شانه دیوانگی

4 در چنین شمعی نمی‌بینی که از سلطان عشق دم به دم در می‌رسد پروانه دیوانگی

5 پنبه در گوشند جان و دل ز افسانه دو کون تا شنیدند از خرد افسانه دیوانگی

6 کفش‌های آهنین جان پاره کرد اندر رهش چون در او آتش بزد جانانه دیوانگی

7 عقل آمد با کلید آتشین آن جا ولیک جز کلید او نبد دندانه دیوانگی

8 چونک عقل از شمس تبریزی به حیرت درفتاد تا شده یاران و ما دیوانه دیوانگی

عکس نوشته
کامنت
comment