- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صنما ما ز ره دور و دراز آمدهایم بهسر کوی تو با درد و نیاز آمدهایم
2 گر ز نزدیک تو آهسته و هشیار شدیم مست و آشفته به نزدیک تو بازآمدهایم
3 آمدستیم خریدار می و رود و سرود نه فروشندهٔ تسبیح و نماز آمدهایم
4 یک زمانگرمکن از مستی ما مجلس خویش که ز مستی بر توگرم فراز آمدهایم
5 گرچه در فرقت تو زار و نزاریم چو شمع از پی سوزش و از بهرگداز آمدهایم
6 بر امید رخ زیبای تو هم با غم و رنج همچنان استکه با شادی و ناز آمدهایم
7 دست ما گر به سر زلف درازت نرسد با سر زلف تو از جور به راز آمدهایم
8 بینی آن زلف دراز تو که از راه دراز ما به نظارهٔ آن زلف دراز آمدهایم
9 بود یکچند نشیب طلبت در ره ما از نشیب طلب اکنون به فراز آمدهایم
10 توشه و ساز زدیدار تو خواهیم همی گر به دیدار تو بیتوشه و ساز آمدهایم