-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صنما بر همه جهان تو چو خورشید سروری قمرا میرسد تو را که به خورشید بنگری
2 همه عالم چو جان شود همگی گلستان شود شکم خاک کان شود چو تو بر خاک بگذری
3 تن من همچو رشته شد به دلم مهر کشته شد چو به سر این نوشته شد نبود کار سرسری
4 چو سحر پرده میدرد تو پس پرده میروی چو به شب پرده میکشد تو به شب پرده میدری
5 صنما خاک پای خود تو مرا سرمه وام ده که نظر در تو خیره شد که تو خورشیدمنظری
6 رخ خوبان این جهان همه ابرست و تو مهی سر شاهان این جهان همه پایست و تو سری
7 چو درآمد خیال تو مه نو تیره شد بگفت چه عجب گر تو روشنی که از او آب میخوری