-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صانعا شکر تو واجب شمرم که وجود همه ممکن تو کنی
2 کائنا من کان خاک در توست که زخاک این همه کائن تو کنی
3 گرچه از وجه عدم عین وجود نتوان کرد ولیکن تو کنی
4 دل خاقانی اگر کوه غم است هم در آن کوه معاون تو کنی
5 تو خزائن نهی اندر نفسش وز صفا مهر خزائن تو کنی
6 گر حسودانش مساوی گویند آن مساویش محاسن تو کنی
7 امن و بیم از تو همی دارد و بس که تو سوزانی و ساکن تو کنی
8 ور ره امن تو پیش آری هم در ره بیم هم ایمن تو کنی
9 طاعنان خسته دلش میدارند خار در دیدهٔ طاعن تو کنی
10 تاج بر فرق محمد تو نهی خاک بر تارک کاهن تو کنی