- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سنایی زجسم و جان بگسل! هر چه آن غیر اوست زان بگسل!
2 صنعت شعر و شاعری بگذار دست از گفت و گوی هرزه بدار
3 بیش از این در ره مجاز مپوی صفت زلف و خط و خال مگوی
4 خط در این علم و این صناعتکش پای در دامن قناعت کش
5 ازپی هر خسیس مدح مگوی وز در هر بخیل صله مجوی
6 دست در رشتهٔ حقایق زن پای بر صحبت خلایق زن
7 گوهر عشق زبور جان کن قصد آب حیات ایمان کن
8 شورش عشق در جهان افکن فرش عزت بر آسمان افکن
9 چست و چابک میان خلقدرآی همچو پروانه گرد شمع برآی
10 سرگردون به زبر پای درآر یک نفس در ره خدای برآر
11 صحبت عاشقان صادق جوی همره و همدم موافق جوی
12 چند گردی به گرد کعبهٔ گل؟ یک نفس کن طواف کعبهٔ دل!