- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سنایی سنای خرد را سزاست جمالش جهان را جمال و بهاست
2 اگر شخصش از خاک دارد مزاج پس اخلاق او نور کلی چراست
3 چنو در بزرگان بزرگی که دید چنو از عزیزان عزیزی کجاست
4 اگر خاطرش را به وقت سخن کسی عالم عقل خواند سزاست
5 عجب زان که با او کند شاعری نداند که این رای محض خطاست
6 کجا نور باشد چه جای ظلام کجا ماه باشد چه جای سهاست
7 همه لفظ او قوت جانست و بس همه شعر او فضل را کیمیاست
8 ز انوارش امروز شهر هرات چو برج قمر پر شعاع و ضیاست
9 ز ازهار فضلش همین خطه را اگر مقعد صدق خوانم رواست
10 بصورت بدیدم که وی را ز حق مددهای بیغایت و منتهاست
11 مقدر چنین بود کاندر وجود ز اعداد رفع نهایت خطاست
12 الا یا بزرگی که احوال تو همه بر سعادت کلی گواست
13 ترا ز ایزد پاک الهام صدق در اقوال و افعال یکسر عطاست
14 اگر چند تقصیر من ظاهرست دلم بستهٔ بند مهر و وفاست
15 چو جان و دل از مایهٔ اتصال مدد یافت رسم تکلف رواست
16 ثنای تو گویم بهر انجمن نکوتر ز هرچیز مدح و ثناست
17 همی تا کثافت بود خاک را همی تا لطافت نصیب هواست
18 بقا بادت اندر نعیم مقیم بقای تو عز و شرف را بقاست