سنایی سنای خرد را سزاست از سنایی غزنوی قصیده 22

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی سنای خرد را سزاست

1 سنایی سنای خرد را سزاست جمالش جهان را جمال و بهاست

2 اگر شخصش از خاک دارد مزاج پس اخلاق او نور کلی چراست

3 چنو در بزرگان بزرگی که دید چنو از عزیزان عزیزی کجاست

4 اگر خاطرش را به وقت سخن کسی عالم عقل خواند سزاست

5 عجب زان که با او کند شاعری نداند که این رای محض خطاست

6 کجا نور باشد چه جای ظلام کجا ماه باشد چه جای سهاست

7 همه لفظ او قوت جانست و بس همه شعر او فضل را کیمیاست

8 ز انوارش امروز شهر هرات چو برج قمر پر شعاع و ضیاست

9 ز ازهار فضلش همین خطه را اگر مقعد صدق خوانم رواست

10 بصورت بدیدم که وی را ز حق مددهای بی‌غایت و منتهاست

11 مقدر چنین بود کاندر وجود ز اعداد رفع نهایت خطاست

12 الا یا بزرگی که احوال تو همه بر سعادت کلی گواست

13 ترا ز ایزد پاک الهام صدق در اقوال و افعال یکسر عطاست

14 اگر چند تقصیر من ظاهرست دلم بستهٔ بند مهر و وفاست

15 چو جان و دل از مایهٔ اتصال مدد یافت رسم تکلف رواست

16 ثنای تو گویم بهر انجمن نکوتر ز هرچیز مدح و ثناست

17 همی تا کثافت بود خاک را همی تا لطافت نصیب هواست

18 بقا بادت اندر نعیم مقیم بقای تو عز و شرف را بقاست

عکس نوشته
کامنت
comment