ای سنایی دل بدادی در پی از سنایی غزنوی غزل 190

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش

1 ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش دامن او گیر و از هر دو جهان بیزار باش

2 دل به دست دلبر عیار دادن مر ترا گر نبود از عمری اندر عشق او عیار باش

3 بر امید آنکه روزی بوس یابی از لبش گر بباید بود عمری در دهان مار باش

4 چشم را بیدار دار اندر غم او زان کجا دل نداری تا ترا گویم به دل بیدار باش

5 گر میی خواهی که نوشی صبر کن در صد خمار ور گلی خواهی که بویی در پی صد خار باش

6 گر نیابی خضروار آب حیات اندر ظلم عیب ناید زان تو در جستن سکندروار باش

7 شمع با انوار جانانست و تو پروانه‌ای دشمن جان و غلام شمع با انوار باش

8 کار پروانه‌ست گرد شمع خود را سوختن تو نه آخر کمتر از پروانه‌ای در کار باش

9 مستی و عشق حقیقی را به هشیاری شمر نزد نادان مست و نزد زیرکان هشیار باش

عکس نوشته
کامنت
comment