1 ثنا گفتیم ما مر خواجهای را که نشناسد مقفا را ز مردف
2 عطارد در اسد بادش همیشه یکی مقلوب و آن دیگر مصحف
1 سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد
2 دراز قصه نگویم حدیث جمله کنم هر آنچه گفت نکرد و هر آنچه کشت نخورد
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست