1 سَمَن بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند
2 به فِتراکِ جفا دلها چو بربندند، بربندند ز زلفِ عَنبرین جانها چو بگشایند، بفشانند
3 به عمری یک نَفَس با ما چو بنشینند، برخیزند نهالِ شوق در خاطر چو برخیزند، بنشانند
4 سرشکِ گوشه گیران را چو دریابند، دُر یابند رخِ مِهر از سحرخیزان نگردانند، اگر دانند
5 ز چشمم لَعْلِ رُمّانی چو میخندند، میبارند ز رویم رازِ پنهانی چو میبینند، میخوانند
6 دوایِ دَردِ عاشق را کسی کو سهل پندارد ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند
7 چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند بدین درگاه حافظ را چو میخوانند، میرانند
8 در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند، ناز آرند که با این دَرد اگر دربند درمانند، در مانند
معنی شعر:
انسان بسیار خوش ،قلب ساده و زودباوری هستی اطرافیانت همیشه تو را گول میزنند و تحریک میکنند. کمی تودار باش و راز دل خود را با هر کس و ناکس مگو تنها با کسی مشورت کن که واقعاً بتواند بدون چشم داشتی به تو کمک کند به خداوند سبحان توکل کن؛ زیرا فقط اوست که مشکل گشای بندگان صالح است