1 خورشید سما بسوزد از سایهٔ عشق پس چون شدهای دلا تو همسایهٔ عشق
2 جز آتش عشق نیست پیرایهٔ عشق اینست بتا مایه و سرمایهٔ عشق
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست بر سر خوبان عالم پادشایی نیست هست
2 ور چنان دانی که جان پاکبازان را ز عشق با جمال خاکپایت آشنایی نیست هست
1 ای به بر کرده بی وفایی را منقطع کرده آشنایی را
2 بر ما امشبی قناعت کن بنما خلق انبیایی را
1 شب را سلب روز فروزان کردی تا حسن بر اهل عشق تاوان کردی
2 چون قصد به خون صد مسلمان کردی دست و دل و زلف هر سه یکسان کردی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **