سلب‌العشق از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3190

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

سلب‌العشق فادی، حصل‌الیوم مرادی

1 سلب‌العشق فادی، حصل‌الیوم مرادی بزن ای مطرب عارف، که زهی دولت و شادی

2 اذن‌العشق تعالوا، لتذوقوا و تنالوا هله ای مژده شیرین، چه نسیمی و چه بادی!

3 کتب‌الروح سراحی الکاس صیاحی ز تو اندر دورانم، که ره دور گشادی

4 لخلیلی دورانی، لحبیبی سیرانی چو جهت نیست خدا را، چه روم سوی بوادی؟!

5 نه که بر کعبهٔ اعظم دورانست و طوافی؟ دورانی و طوافی لک، یا اهل ودادی

6 فتح‌العشق رواقا فاجیبوه سباقا هله در گلشن جان رو، چو مریدی و مرادی

7 لتری فیه خمورا، و نشاطا و سرورا که چنان عیش ندیدی تو از آن روز که زادی

8 انا قصرت کلامی، فتفضل بتمامی بگشا شرح محبت هله بر رغم اعادی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر