🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

سالی محمد خوارزمشاه از سعدی شیرازی گلستان 17

گلستان 17 ام از 1930 باب پنجم در عشق و جوانی

سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی...

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19

سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی به غایت اعتدال و نهایت جمال چنان که در امثال او گویند: ,

2 معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

3 من آدمی به چنین شکل و خوی و قد و روش ندیده‌ام مگر این شیوه از پری آموخت

مقدمه نحو زمخشری در دست داشت و همی خواند: ضرب زیدُ عمرواً و کان المتعدیّ عمرواً. گفتم: ای پسر، خوارزم و ختا صلح کردند و زید و عمرو را همچنان خصومت باقیست؟ بخندید و مولدم پرسید، گفتم: خاک شیراز. گفت: از سخنان سعدی چه داری؟ گفتم: ,

5 بُلیتُ بِنَحویٍّ یَصولُ مُغاضِباً عَلَیَّ کَزَیدٍ فی مُقابَلَةِ العَمرو

6 علی جَرِّ ذَیلٍ لَیسَ یَرفَعُ رَأسَهُ وَ هَل یَستَقیمُ الَّرفعُ مِن عامِلِ الجَرِّ

لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: غالب اشعار او در این زمین به زبان پارسیست، اگر بگویی به فهم نزدیکتر باشد. کَلِّمِ الناسَ عَلی قَدرِ عُقولِهِم. گفتم: ,

8 طبع تو را تا هوس نحو کرد صورت صبر از دل ما محو کرد

9 ای دل عشاق به دام تو صید ما به تو مشغول و تو با عمرو و زید

بامدادان که عزم سفر مصمم شد، گفته بودندش که فلان سعدیست. دوان آمد و تلطف کرد و تأسف خورد که چندین مدت چرا نگفتی منم تا شکر قدوم بزرگان را میان به خدمت ببستمی. گفتم: ,

با وجودت ز من آواز نیاید که منم ,

گفتا چه شود گر در این خطه چندی برآسایی تا به خدمت مستفید گردیم. گفتم نتوانم به حکم این حکایت: ,

13 بزرگی دیدم اندر کوهساری قناعت کرده از دنیا به غاری

14 چرا گفتم به شهر اندر نیایی که باری بندی از دل برگشایی

15 بگفت آنجا پریرویان نغزند چو گل بسیار شد پیلان بلغزند

این بگفتم و بوسه بر سر و روی یکدیگر دادیم و وداع کردیم. ,

17 بوسه دادن به روی دوست چه سود هم در این لحظه کردنش بدرود

18 سیب گویی وداع بستان کرد روی از این نیمه سرخ و زآن سو زرد

19 اِن لَم اَمُت یَومَ الوَداعِ تَأسُّفاً لا تَحسَبونی فی المَوَدَّةِ مُنصِفاً

سعدی شیرازی از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... گلستان 17 ام از 1930 باب پنجم در عشق و جوانی در گلستان سعدی شیرازی می باشد
حکایت شعر قالب : گلستان سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی...

شاعر شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... چه کسی است ؟

شاعر شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... سعدی شیرازی می باشد.

شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... چیست ؟

قالب شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... گلستان است

سبک شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... چیست ؟

سبک شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر سالی محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد. به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
سعدی شیرازی

سالی محمد خوارزمشاه از سعدی شیرازی گلستان 17

گلستان 17 ام از 1930 باب پنجم در عشق و جوانی
بنر