1 سلامی جانفزا چون نشاه می تحیاتی فزون تر زان پیاپی
2 بر آن نو باوه باغ جوانی که باشد زهر بی او زندگانی
1 ای از گل رخسارت خون خورده گل مینو با قد تو تا یک مو فرقی نبود یک مو
2 این شمع شب تار است یا پرتو رخسار است؟ این نافه تاتار است یا رایحه گیسو
1 خون شد دلم، نسیم صبا غمگسار شد بر دشت شهرزور، دمی رهگذار شو
2 رفت آنکه ما به عیش در آن بوم بگذریم زینهار تو وکیل من دل فگار شو
1 این چه خاک است کزو رایحه جان آمد خس و خارش به نظر سنبل و ریحان آمد
2 همچو مرغی که پس از هجر به گلزار رسد دلم از شادی او سخت به افغان آمد