- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
سیف ذی یزن گوید که آن وقت که سپهسالار ایرانی را بفرستاد انوشین روان، و او ابرهه صباح را بتیرزد، و از اشترفرود انداخت گفت تعالوا اخوانی الی معوج مستقیم یرسل الریح، و میت طائر یاخذ الروح، و هما القوس و السهم، فعلیکم بادبهما، فانهما، حکماء الاسلحه، یحاربان من القرب و یقاتلان بالبعذ، گفت ای برادران بیایید سوی کژی راست که باد راند، و مرده ای که از زنده جان ستاند، و آن هر دو تیر و کمان اند، ادب ایشان نگاه دارید، که ایشان حکیم سلاحها اند، بنزدیک جنگ کنند و از دور دشمن کشند، ,