- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صاحبا عمر عزیز است غنیمت دانش گوی خیری که توانی ببر از میدانش
2 چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر حاصل آن است که دایم نبود دورانش
3 آن خدای است تعالی، ملک الملک قدیم که تغیر نکند ملکت جاویدانش
4 جای گریهست بر این عمر که چون غنچهٔ گل پنج روز است بقای دهن خندانش
5 دهنی شیر به کودک ندهد مادر دهر که دگرباره به خون در نبرد دندانش
6 مقبل امروز کند داروی درد دل ریش که پس از مرگ میسر نشود درمانش
7 هر که دانه نفشاند به زمستان در خاک ناامیدی بود از دخل به تابستانش
8 گر عمارت کنی از بهر نشستن شاید ور نه از بهر گذشتن مکن آبادانش
9 دست در دامن مردان زن و اندیشه مدار هر که با نوح نشیند چه غم از طوفانش
10 معرفت داری و سرمایهٔ بازرگانی چه به از دولت باقی بده و بستانش
11 دولتت باد و گر از روی حقیقت پرسی دولت آن است که محمود بود پایانش
12 خوی سعدیست نصیحت چه کند گر نکند مشک دارد نتواند که کند پنهانش