سحرگهان که گریبان از کمال‌الدین اسماعیل غزل 83

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

سحرگهان که گریبان آفتاب کشند

1 سحرگهان که گریبان آفتاب کشند حریفکان صبوحی شراب ناب کشند

2 برون در بنشانند عقل و ایمانرا چو در سراچۀ خلوت بلب شراب کشند

3 کنند زحمت هستی ز راه مستی دور که جنس و ناجنس از یکدگر عذاب کشند

4 بدانکه تا بنشانند گرد راه وجود بپشت مردمک دیده مشک آب کشند

5 ز راه سینه دوصد میل آتشین هر دم بدست غیرت در چشم آفتاب کشند

6 بگاه عربده دندان عقل و دین شکنند قلم بدست خطلا بر سر صواب کشند

7 اگر خرد سخن از راه کن مکن گوید زیاده در رخ او خنجر عتاب کشند

8 ببوی آنکه ببوسند روی شاهد خویش چو زلف یار بسی بند و پیچ و تاب کشند

9 چه خوش بود که سحرگاه ساقیان سوی تو بدست خویش قدحهای چون گلاب کشند

10 و لیک سلسلۀ صبر حلقه حلقه کنند ارگر بناز، دمی روی در نقاب کشند

11 خنک کسی که ازین باده مست و بی خبرش بغل گرفته ز مجلس بجامه خواب کشند

عکس نوشته
کامنت
comment