سحر با باد می‏گفتم حدیث از فیض کاشانی غزل 1157

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

سحر با باد می‏گفتم حدیث آرزومندی

1 سحر با باد می‏گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

2 دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش می‏رو که با دلدار پیوندی‏

3 قلم را آن زمان نبود که سرّ عشق گوید باز ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی

4 اماما کن نظر بر ما نظر می‏کن به مشتاقان چرا یکبارگی ما را ز چشم خویش افکندی

5 اگرچه فیض نور تو به عالم می‏رسد از غیب چه از مهر جهان افروز نهان در ابر اسفندی

6 ولی بی ابر می‏خواهیم خورشید جمالت را که کم نور است چشم ما، بینش نیست خرسندی

7 میان گفته‏های فیض و نظم حافظ شیراز نگنجد نسبت دیگر مگر امی و فرزندی

عکس نوشته
کامنت
comment