-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
2 دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
3 قلم را آن زمان نبود که سرّ عشق گوید باز ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی
4 اماما کن نظر بر ما نظر میکن به مشتاقان چرا یکبارگی ما را ز چشم خویش افکندی
5 اگرچه فیض نور تو به عالم میرسد از غیب چه از مهر جهان افروز نهان در ابر اسفندی
6 ولی بی ابر میخواهیم خورشید جمالت را که کم نور است چشم ما، بینش نیست خرسندی
7 میان گفتههای فیض و نظم حافظ شیراز نگنجد نسبت دیگر مگر امی و فرزندی