- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سحر منادی بلبل به گلستان دریاب صلای صحبت گل می زند زمان دریاب
2 هر آن دقیقه که دریافتی ز عمر از تست که می شود نفس رفته را ضمان دریاب
3 تو را فریضه بود رفتنی به خانه دوست درون اگر نگذارند آستان دریاب
4 هزار واقعه با روزگارم افتادست به یک کرشمه لطفم اگر توان دریاب
5 نظاره گل دهر از وداع یاد دهد ببین بهار وی و معنی خزان دریاب
6 هنوز بوی دلی بر مشام می آید دمی که آتشم افتد به خانمان دریاب
7 ته پیاله چو بر خاک تشنگان ریزی مرا که سوخته یی مغز استخوان دریاب
8 مباد زخم تو جز من به دیگران آید گهی که تیر جفا می کشی نشان دریاب
9 مکش ملال «نظیری » که جسم و جان کاهست زلال جام کش و عمر جاودان دریاب