سحر فغان من آنمه از بابافغانی شیرازی غزل 224

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید

1 سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید شکایتی که ازو داشتم تمام شنید

2 زیان دشمنی و سود دوستی گفتم عیان نگشت که خود رای من کدام شنید

3 دگر هوای گلستان نکرد مرغ چمن چو حال خسته دلان اسیر دام شنید

4 پیام وصل ز معشوق عین مرحمتست خجسته وقت اسیری که این پیام شنید

5 بنام و ننگ مقید مشو که زاهد شهر هزار طعن ز هر کس برای نام شنید

6 سلیم گو بجواب شکسته پردازد بشکر آنکه بهرجا که شد سلام شنید

7 دگر ز عشق جوانان مست توبه نکرد بنکته یی که فغانی ز پیر جام شنید

عکس نوشته
کامنت
comment