1 ساقی! بیار باده و مطرب بساز ساز تا برگ عیش را بود از نغمه تو ساز

2 گر کعبه کوی دوست بود می کنم طواف ور قبله روی یار بود می برم نماز

3 تا همچو باز دیده فروختم ز غیر جز بر رخ تو می نکنم هر دو دیده باز

4 یک دم کرشمه ای کن و صد بی نوا بسوز روزی عنایتی کن و با عاشقی بساز

5 تا قامت و رخ تو بدیدم نمی کنم هرگز تفرج گل خندان و سرو ناز

6 رامین شدی و کعبه ی خود ساز کوی ویس محمود باش و قبله ی خود کن رخ ایاز

7 حیدر! حمایت سر زلفش چه می کنی کوته زبان چگونه حکایت کند دراز؟