- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق ساغر داده شوق تشنه دیدار مرا خواب آسایش نبیند چشم بیدار مرا
2 هر نفس از ساغر اشکم بهاری تر دماغ خوی او برخود شگون دانسته آزار مرا
3 بی محبت سازی از مطرب جدا افتاده ام ناله ای هردم پریشان می کند تار مرا
4 هرکف خاکسترم رنگ بهار دیگر است بوی گل آتش به دامن می زند خار مرا
5 چون شرر در پرنیان شعله خوابم می برد دیده گلشن ندارد بخت بیدار مرا
6 حاصلم را باغبان پیش از دمیدن دیده بود سبزکرد از سایه مژگان غم خار مرا
7 از گره خالی مبادا رشته کارم اسیر تا دگر از سبحه نشناسند زنار مرا