1 ای صدر اجل قوام دولت در صدر به جز تو کس نیاید
2 گیتی چو تو پر هنر نبیند گردون چو تو نامور نزاید
3 حاشا که زیان مال هرگز اندر دلت اندهی فزاید
4 باید که فروخته بود شمع پروانه ز شمع کم نیاید
1 نرگسین چشما به گرد نرگس تو تیر چیست وان سیاهی اندرو پیوسته همچون قیر چیست
2 گر سیاهی نیست اندر نرگس تو گرد او آن سیه مژگان زهرآلود همچون تیر چیست
1 هر که در عاشقی تمام بود پخته خوانش اگر چه خام بود
2 آنکه او شاد گردد از غم عشق خاص دانش اگر چه عام بود
1 روزی بت من مست به بازار برآمد گرد از دل عشاق به یک بار بر آمد
2 صد دلشده را از غم او روز فرو شد صد شیفته را از غم او کار برآمد