- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای غم عشق تو چون می طرب افزای دگر همچو من مانده در عشق تو شیدای دگر
2 پیش ازین انده بیهوده همی خورد دلم بازم استد غم عشق تو زغمهای دگر
3 چون برون می نرود از دل من دانستم که غم عشق ترا نیست جزین جای دگر
4 بجز از دیدن تو از تو چه خواهم چو مرا زین هوس می نرسد دل بتمنای دگر
5 عالمی شیفته چشم وخط و خال تواند هر کسی از تو درافتاده بسودای دگر
6 تو پس پرده و خلقی بتصور دارند هر یکی با رخ خوب تو تماشای دگر
7 تا بود خسرو خوبان چو تو شیرین صنمی مگس ما نکند میل بحلوای دگر
8 بفلک رشوه دهم بوک درآرم باری پاره یی در شب وصل تو زشبهای دگر
9 سیف فرغانی در کار غمت با دل خویش (هر شب اندیشه دیگر کند ورای دگر)